دل نوشته های محرمانه من و دُکی جونم(بین خودمون بمونه هاااا;) )
درباره من
اولا ممنون که سر زدین... دوما من متولد ۶۷ و دُکی متولد 62... سال 87 بعد از 1.5 سال دوستی با سختی بسیار بهم رسیدیم. اینجا اولین خونه مشترکمونه... هنوز نامزدیم و با دوری ها و دلتنگی های نامزدی دست و پنجه می زنیم. دُکی تهران درس می خونه و من شهرستان. (این قسمتش خیلی سخته)
دوست دارم بنویسم که بشه برام خاطره.(کاش زودتر از اینا شروع می کردم)
ادامه...
ای جان عزیزم... نبینم دلت بگیره گوزلیم... چی شه الیا جون؟؟ یه عالمه انرژی واست میفرستادم و دعا میکنم دلت وا شه... وای بازم آیکون اومده اینجا همه هم جدید جدید، ببین این الیا چه میکنه... دوسشون دارم :
مرسی جوجه جان... الان بهترم... دیشب بد جور پکر بودم... می بینم که خوب ترکی حرف می زنی;)
از بابت انرژی هات هم ممنون.:*
آیکون ها را دیشب دُکی واسم درست کرد که دلم وا شه :دی
ای جان عزیزم... نبینم دلت بگیره گوزلیم...
چی شه الیا جون؟؟ یه عالمه انرژی واست میفرستادم و دعا میکنم دلت وا شه...
وای بازم آیکون اومده اینجا همه هم جدید جدید، ببین این الیا چه میکنه...
دوسشون دارم :
مرسی جوجه جان... الان بهترم... دیشب بد جور پکر بودم... می بینم که خوب ترکی حرف می زنی;)
از بابت انرژی هات هم ممنون.:*
آیکون ها را دیشب دُکی واسم درست کرد که دلم وا شه :دی
!!!
قربونت برم ... چرای فکرت درگیره؟
هر چی باشه ... یه رفیق داری مثل من ... که همیشه همراهت هست ...
نگران نباش ... توکل کن به خدا ...
:) مرسیییییییییییی... مرسی که هستی... مرسی که رفیقمی... مرسی که همراهمی :)
توکل بر خدا...
اومدم کلی تشکر کنم و بگم که موفق شدم و بخش نظراتم شکلک دار شد که پستت رو خوندم و حسابی حالم گرفته شد.
نبینم الیا غصه بخوره. عمر غم خیییییلی کوتاهه
باور کن
تبریک می گم بهت... نمی خواستم با پستم باعث ناراحتی کسی بشم... الان خیلی خوبم... شرمنده که حالت را گرفتم.
راستی... خوشحالم که موفق شدی :)
نگرانتم الیا
بگو چی شده.
ااااا... ببخشید... بابا خوبم الان... دانشگاه بودم... نمی خواستم نگرانت کنم.
الیا نگرانتم
کجایییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی به فکرمی سحری جون... خوب خوبـــــــــــم. :)
ان ا شالله خدا خودش کمکت کنه ما هم دعا می کنیم
مرسی... انشاا..