محرمانه

دل نوشته های محرمانه من و دُکی جونم(بین خودمون بمونه هاااا;) )

محرمانه

دل نوشته های محرمانه من و دُکی جونم(بین خودمون بمونه هاااا;) )

دی وی دی کارتون

دیروز هم فقط به درس خوندن گذشت... ولی خوب بازده ام زیاد خوب نبود... آخه برای انجام یکی از پروژه هام خیلی تلاش کردم ولی به نتیجه ای نرسیدم.


دُکی دیروز 9 تا دی وی دی کارتون با خرید الکترونیکی، خریده بود.... وقتی بهش گفتم آخه این کارتون هارو می خوای چی کـــــــــار؟.... در کمال ناباوری بهم گفت می خوام واسه بچمون نگه دارم... با شنیدن این حرف این جوری شدم... چی داری می گی؟..10 تومن دادی کارتون خریدی که واسه بچمون نگه دارییییییییییییییییییییی؟.. واقعا این حرفش دیگه آخرش بود... چی می تونستم بگم


شب هوا عالی بود...  با ماشین رفتیم یه دوری زدیم... دُکی داشت یه کم با سرعت می رفت... شیشه های ماشینم که پایین بود... خیلی کیف می داد... دُکی بهم گفت فکر کن سوار جت اسکی شدی... هر چقدر دوست داری داد بزن... منم از خدا خواسته یک عالمه داد زدم و کیف کردم بسیار


نظرات 3 + ارسال نظر
دُکی چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ق.ظ

خوب کاری کردم خریدم ... اصلا برا خودم خریدم ...

تازه ... یه عالمه هم لواشک و خوراکی های دیگه سفارش دادم ...

هی بشینم کارتون ببینم ... هی خوراکی بخورم ...

به تو هم نمی دم ... دلت بسوزه ...

:))) می دونم که چقدر کارتون دوست داری... بچه هم بهانست ;)

نوش جانت... هم کارتون... هم لواشک و خوراکی ها... ولی به شرطی که به منم بدی :دی

سحر چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ق.ظ http://saharri.blogsky.com

حس زیباییه که همسر مردی باشی که به بچه های نداشته عشق میورزره

سال ها بعد وقتی فرزندت را عاشقانه نگاه میکردی یادم کن و غرق شو از احساس خوب مادرانه

آره سحر جان... منم این حس و علاقش نسبت به بچه را دوست دارم.

عزیزم تو همیشه در یادمی... تو دلم بد جور جا باز کردی :)... مواظب نبات جونم باش

میم. چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:37 ب.ظ http://ourvirtualhome.blogfa.com/

بچه ؟!!
این آقای دکی خواسته واسه خودش بگیره حتما از ترس شما اینطوری گفته . از بس که عصبانی می شی . :دی
خب عزیز من دوست داره کارتون ببینه چرا اذیتش می کنی ؟!

من هم عاشق داد زدنم . کاش یه مراسمی بود اسمش رو می ذاشتن دادزنی . می رفتیم یه جای خوش آب و هوا بعد دست جمعی داد می زدیم . بعد مراسم گرامی دادزنی هم یه چایی داغ می خوردیم . آی می چسبید.

آره بابا... همش بهانست... سری پیش که دی وی دی کارتون فوتبالیست ارو گرفت... هر روز کارش شده بود کارتون دیدن... بچم واسه خودش برنامه هم ریخته بود که هر روز یه قسمتش را ببینه... الانم که 9 دی وی دی خریده... خدا به دادم برسه ;) (ولی بین خودمون بماند که از همین کاراش هم خوشم میاد :دی)

داد زدنم که خیلی کیف داره... آدم را خیلی تخلیه می کنه... با آرزوت موافقم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد